هاآرتص از رسانهها و تحلیلگران نظامی به خاطر رویکردشان در انتشار اخبار جنگ غزه و همسویی با فرماندهی جنگ انتقاد کرد.
هاآرتص در گزارشی ضمن انتقاد از سانسور اخبار جنگ از سوی دولتمردان اسرائیلی و رسانهها نوشت: علت این احساس ناخوشایند و ترسناک که رسانهها تمام حقیقت را به ما نمیگویند چیست؟ آیا نظارتی غیر از نظارت نظامی وجود دارد؟ آیا کسی برای ما تصمیم میگیرد که چه چیزی درست است که باید بدانیم و چه چیزی را نباید بدانیم؟ آیا کسی هست که ما را از دنیا جدا کند و چیزی را ببیند که ما نمیبینیم و از دشمنی آن تعجب کنیم؟ این قطع ارتباط باعث ایجاد بیاعتمادی و این احساس میشود که آنها ما را در معرض لفاظیهای نتانیاهو و گالانت قرار میدهند.
چرا ما را از خود دور میکنند؟ به دلیل ترس از فشار عمومی؛ برای توقف جنگ غزه و بازگرداندن افراد ربوده شده. این فشار دولت و ارتش را تهدید میکند. ارتش اسرائیل و نتانیاهو، دشمنان سرسخت در تحقیقات «روز بعد»، حول یک هدف متحد هستند، خرید زمان. آنها میخواهند به جنگ ادامه دهند. نتانیاهو برای تقویت حکومت خود و ارتش برای ترمیم چهره خود. رسانهها و تحلیلگران با آنها هستند، اما مردم نه.
هاآرتص نوشت: تحلیلگران و رسانهها تنها کانالی برای انتقال اطلاعات هستند، آنها نمیتوانند بیشتر بپرسند. برای آنها مهم این است که بدانند مرگ ربوده شدگان چه تأثیری بر جامعه اسرائیل خواهد گذاشت و آتش بس چه خواهد کرد.
رسانهها نقشی دارند، یعنی ارائه اطلاعات از دولت و ارتش. آنها نقش دیگری دارند و آن پرسیدن سؤالاتی از دولت و ارتش است که افکار عمومی را نگران میکند. اما سوالی پرسیده نمیشود، پاسخی وجود ندارد و بحران اطلاعات برای منافع عمومی در حال افزایش است.
نویسنده مقاله افزود: من در اینجا چندین سؤال را برای تحلیلگران نظامی مطرح میپرسم تا بررسی کنند:
¶ آیا ادامه جنگ جان ربوده شدگان را به خطر میاندازد یا آنها را به آزادی نزدیک میکند؟
¶ آیا توقف جنگ غزه، ما را در معرض خطر قرار میدهد؟
¶ آیا بهای جان سربازان بسیار بالاست؟
¶ آیا بهای زیادی برای زندگی زنان و کودکان غزه وجود دارد؟
¶ آیا قربانی کردن جنگجویان برای نجات اجساد مردگان صحیح است؟
¶ آیا یک جامعه تقسیم شده و اقتصاد شکست خورده میتواند یک جنگ طولانی را تحمل کند و قربانیان آن را تحمل کند؟
¶ شرایطی هست که بگویند: بس است، نمیتوانیم اینطور ادامه دهیم؟
ما میخواهیم همه چیز را بدانیم البته در چارچوب محدودیتهای سانسور. تعداد تلفات در ابتدای گزارشهای خبری و در سایت ارتش در 7 اکتبر، 466 سرباز تا ساعت 20 /12ظهر بود. این تحلیلگر خطاب به رسانهها گفت: شما باید همه چیز را گزارش کنید، حتی اگر شنیدن آن خوب نباشد. باید بدانیم که حدود 20000 شهروند غزه، زن و کودک، کشته شدند (این تعداد شامل اعضای حماس نمیشود)، حتی اگر این گزارش باعث خشم منابعی شود که تحلیلگران از آنها نان میخورند.
حتی در زمان جنگ، بهویژه در جنگ غزه، تحلیلگران نظامی باید در جایگاه یک ناظر شکاک باشند. نقش آنها پیشنهاد راه حلهایی نیست که دولت باید پیشنهاد دهد، بلکه نشان دادن ناکامیها است تا بتوان آنها را اصلاح کرد. اگر ناظر دولتی به نام دولت ناکامیها را گوشزد کند، تحلیلگران و رسانهها باید به نام مردم این کار را انجام دهند.
تحلیلگران نظامی در رسانهها موضع خود را در بحثهای جاری درباره ادامه جنگ یا آزادی ربوده شدگان اتخاذ کردهاند: آنها با دولت و ارتش در انتظار پیروزی نظامی هستند که آنطور که به نظر میرسد، آن دستیاب نخواهد شد. هیچ تحلیلگر نظامی وجود ندارد که افراد ربوده شده را در صدر فهرست اولویتها قرار دهد. تحلیلگران از آنها چشم پوشی کردند.
تحلیلگر هاآرتص افزود: غافلگیری، رسانهها و تحلیلگرن نظامی از آنچه در 7 اکتبر رخ داد، آنها را رها نمیکند. سربازان ارتش از این اتفاق غافلگیر شدند. یک افسر کلیدی اطلاعاتی از حمله به دیوار غافلگیر شد و نتانیاهو از فروریختن مفهوم شکست ناپذیری غافلگیر شد. تحلیلگران نظامی نیز متعجب و غافلگیر زده شدند و چرا که نه؟ کسی که به پشت ارتش چسبیده است چگونه میتواند آنچه را که ارتش میبیند، نبیند؟ شاید آنها نیز در خفا به همراه بی بی و رئیس ستاد در رویای تکرار عطبه در یک عملیات نظامی پر زرق و برق و بی نظیر هستند که شرم 7 اکتبر را پاک یا حداقل فراموش کند.
لینک خبر: هاآرتص