از «آلف» تا به امروز: روابط قدرت چگونه بر قربانیان تجاوز تأثیر می گذارد؟
12 سال پیش دادگاه چنین حکم داد: رئیس جمهور سابق اسرائیل، موشه کاتساو به تجاوز جنسی محکوم شد. این لحظهای بود که نه تنها “آلف”، همان زنی که موشه کاتساو به او تعرض جنسی کرده بود؛ مورد شناسایی قرار گرفت، بلکه صدها قربانی تجاوز جنسی که این تجربه مشابه را داشتهاند و نه تنها قانون به عدالت با آنها رفتار نکردهاست بلکه در بهترین شرایط آنان را دعوت به سکوت کردهاست. موضوعی که این مقاله به آن اشاره دارد ، یکی از مهمترین آنها تشخیص خود سازمانهایی است که متجاوز جنسی میآفریند.
در 30 دسامبر 2010 در ساعات صبح، من با دوستانم از مراکز کمک به قربانیان تجاوز جنسی در سراسر کشور در خارج از دادگاه منطقه در تلآویو ایستاده بودیم و مشتاقانه منتظر رای دادگاه علیه رئیس جمهور سابق کاتساو بودیم. برای ما و بسیاری دیگر، این نقطه عطف ماجرایی بود که چهار سال قبل از آن آغاز شده بود.
ناگهان شخصی از سالن بیرون آمد و اعلام کرد “متجاوز”! و در پاسخ موج عظیمی از فریادهای شادی و آرامش به راه افتاد. این سر و صدا، که هرگز در زندگیام فراموش نمیکنم، بیش از هر لحظه تعیینکنندهای در تاریخ اسرائیل در مبارزه با خشونت جنسی است.
پس از چهار سال بحث عمومی در مورد اینکه آزار و اذیت و آزار جنسی چیست و چگونه به نظر میرسد و ماهیت متجاوزین صاحب قدرت، با دیدن کاتساو در صحن علنی دادگاه گویی به کورسویی از عدالت دست یافتیم. فریادهای ما فریاد صدها قربانی بود که این لحظه را نچشیده بود و برای آسیبی که تجربه کردند، نتوانستند از لحاظ قانونی کار به جایی ببرند و موفق شوند. رای دادگاه در این روز نماد این بود که ما راه زیادی را پیموده ایم. تا طعم ذره ای از عدالت را بچشیم .
هفته گذشته زمانی که سریال «آلف» را تماشا کردم به این لحظات تعیین کننده بازگشتم و افکارم به سمت «آنچه در واقعیت روی زمین تغییر کرده» سرگردان شد. دنیای امروز ظاهراً همان دنیا نیست، زیرا حکم آب زیادی در رودخانه های #من تو جاری شده است و آزار و اذیت جنسی پدیده های شناخته شدهای هستند که از چشم رسانهها، ارتباطات و البته شبکههای اجتماعی دور نمیمانند.
میدانیم که بخش کوچکی از قربانیان راه گزارش دادن یا شکایت را انتخاب میکنند. تخمین زده میشود که تنها 6 تا 10 درصد مراجعه به پلیس را انتخاب میکنند. این درصد ناچیزی از همه آسیبپذیریها است و به این معنی است که اکثریت قریب به اتفاق گزارش نشده باقی میمانند. در مطالعهای که در سال 2018 در انجمن مراکز کمک به قربانیان تجاوز جنسی به دنبال کمپین #چرا شکایت نکردم، انجام دادیم، مشخص شد که یکی از اصلیترین موانعی که قربانیان تجاوز جنسی را از افشا، گزارش یا شکایت از متجاوز منصرف میکند، وجود فشار صاحبان قدرت است.
این سریال به خوبی قدرت عظیم رئیس جمهور سابق کاتساو و بیش از آن باندهای تحت حمایت صاحب قدرت، را نشان میدهد که به ماشین روغنکاری شده و دستکاری شده پیوست که از گزارش دادن یا اقدام قربانیان در مورد آن تعرض جلوگیری کند. در این ماشین، «نظارتگران»، هرکسی که در اطراف است و هیچ کاری برای جلوگیری از آسیب انجام نمیدهد، به شبکه نیروهایی می پیوندد که برای مطیع کردن یا به اصطلاح سرکوب کردن یک کارمند معمولاً ضعیف در سازمان تلاش میکنند.
الگوهای عملی تکراری که کاتساو و اطرافیانش از آنها استفاده میکردند، در سریال بهطور دقیق نشان داده شد. ابتدا نزدیک شدن با مهربانی و سخاوت بیپایان و در عین حال توانمندسازی قربانی جنسی برای آینده، و پس از آماده شدن زیرساختها حمله صورت میگیرد و پس از امتناع یا عدم همکاری قربانی، ورق برگشته و رفتارها و محبتهایی که به منظور دام پهن کردن برای قربانی انجام میشد تبدیل میشود به فاصله گذاری بیشتر، تسویه حساب، تحقیر و در نهایت نامه اخراج!
این سریال همچنین هزینههای گزافی را که متوجه قربانیان و خانواده آنها پس از تجاوز، چه در صورت شکایت و یا حتی سکوت کردن میشود، برای بیننده قابل لمستر میکند. آزار جنسی مانند سنگی در آب است، موجهای زیادی دارد که همه آنها به نوعی تحت تأثیر این عمل قبیح قرار میگیرند.
متاسفانه باید بگوییم که هیچ چیز از زمان پرونده کاتساو تغییر نکرده است!در دهه گذشته، ما در تعدادی از جنبشها شریک بودهایم که در آن به دنبال شناسایی سازمانها و توصیف شیوههای آزار و اذیت و سوء استفادههای جنسی بودند که در آنها رخ میدهد، و از اذعان به اینکه آزار جنسی در هر سازمانی رخ میدهد واهمه نداشتند و با عادی سازی و تاکید براین که این اتفاقات امریست بدیهی و اجتناب ناپذیر، از توضیح چگونگی این اتفاق و علل ایجاد تعرضات جنسی در سازمانشان طفره میرفتند.
شیوههای آزار و اذیت و سوء استفاده جنسی در هر سازمان با توجه به الگوهای کاری و رفتار آن متفاوت است.
شناسایی شیوههای سازمانی که از طریق آنها آزار و اذیت جنسی صورت میگیرد و متوقف کردن آن، به «ناظران» این امکان را میدهد تا در هنگام وقوع جرم آنها را شناسایی کنند و اقداماتی را برای متوقف کردن آنها انجام دهند .
چنین حرکتی یکی از راههایی است که از طریق آن میتوان پیشگیری از آزار جنسی را ارتقا داد و صاحبان قدرت را که در سازمانها زیرساختی توانمند برای رشد آزار و اذیت ایجاد میکند، تغییر داد.
سریالهایی همچون “آلف”با هدف ایستادگی در برابر قدرتمندان متجاوزتهیه و تولید شده استکه به مردم بفهماند که سکوت در برابر فسادهای اخلاقی و تجاوزهای جنسی صاحب منصبان امریست به مراتب بدتر از تجاوز!