آرزوی ما داشتن یک خانه و یک زندگی معمولی است.
طی گزارشهایی که حدودا یک هفته پیش در برخی از خبرگزاریهای رژیم صهیونیستی منتشر شد؛ یک خانواده یهودی آمریکاییتبار که دوازده سال پیش به امید زندگی بهتر به آرمانشهر خود، یعنی اسرائیل، مهاجرت کرده بودند در شمال اراضی اشغالی ساکن شدند.
مدتی بعد، پدر خانواده Salomon بدون اطلاع قبلی، همسر، مادر پیرش و چهار فرزندشان را به طور غیرمنتظرهای رها نموده و خانواده را به مقصد نامعلومی ترک کرد!
به تازگی اعلام شد که مادر این چهار کودک کوچک (Rivka) اخیراً در بیمارستان جان باخته و علت مرگ او گرسنگی ثبت شده است. این ماجرا در حالی رخ داده است که کودکان او به حال خود رها شده و پدرشان در یک مرکز روانپزشکی بستری شده است.
به گفته israelnationalnews (خبرگزاری ملی اسرائیل) وضعیت اقتصادی این خانواده رو به وخامت بوده و کودکان برای بدست آوردن تنها یک قرص نان، در صف مراکز خیریه عمر خود را سپری میکنند.
یکی از بچه های کوچکتر میگوید: “مادر من خیلی بیمار بود. او تومور داشت و نمیتوانست از تخت بلند شود. اکنون ما خانه یا پدر و مادری نداریم.”
برای حسرت یک زندگی معمولی…
دختر این خانواده در مصاحبهای که به تازگی با او صورت گرفته است میگوید:
“آرزوی من این است که یک خانه ثابت پیدا کنم(و از آوارگی نجات پیدا کنم) و یک زندگی معمولی با خانوادهای خوب داشته باشم که از ما مراقبت کنند؛ پدر و مادر ما باعث شدند که فکر کنیم بعد از مهاجرت به اسرائیل، زندگی خوبی در انتظار ما خواهد بود!.”
این بچهها میگویند از زمانی که به حال خود رها شدهاند، جایی برای اقامت ندارند.
این درحالیست که گزارشی امروز در خبرگزاری اورشلیم با این تیتر منتشر شد: “بیشتر اسرائیلیها در حباب زندگی میکنند!”
این گزارش در مورد مهاجران یهودی اتیوپیایی به شهر نتانیاست که از اوضاع معیشتی غیر قابل وصفی رنج میبرند، در انتهای خبر، نام چهار منطقه خاص از نتانیا آورده شده است که جمعیت آن تقریباً شامل 100 ٪ اتیوپیاییهای اسرائیلی بوده وطبق آمار، این محلات حدود 15000 یهودی اتیوپیایی را درخود جای داده است که دچار بحرانهای سرسامآور معیشتی هستند و زندگی معمولی آنها را تحتالشعاع قرار داده است.
این محلهها عبارتند از Azorim، Hephzibah، Neot Shaked و Kiryat Nordau اگرچه مناطق دیگری نیز در نتانیا با چالشهای مشابهی وجود دارد.
این معضلات اجتماعی باعث شده که کودکان پناهنده اسرائیلی و غالب جوانان و نوجوانان این رژیم، ایام خود را در حسرت یک زندگی معمولی به سر برده و برای بدست آوردن آرامش نسبی خود به قرصهای اعصاب پناه ببرند؛البته اگر از خطرات تجاوز جان سالم به در ببرند!
این در حالی است که در ناآرامیهای سال گذشته ایران، همین رژیم اشغالگر برای جوانان ایرانی به دایهای مهربانتر از مادر تبدیل شده و نوجوانان را به حضور در اغتشاشات دعوت می نمود.
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی…